وضعیتی که فقط ۵ ماه به انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی است گمانهزنیها درباره رئیس جمهور آینده و حتی کاندیداهای هر کدام از جناحهای فعال در ایران هنوز در هالهای از ابهام است. در این میان بیتردید پرتکرارترین نام حسن روحانی است اما این بدان معنی نیست که میدان برای وی خالی شده است، چرا در هر دو جبهه اصلاحات و اصولگرایان و در روایتهایی غیررسمی٬ گزینههایی برای رقابت با وی مطرح میشود.
رضا علیجانی تحلیلگر و فعال سیاسی در گفتوگویی با «زیتون» به بررسی عملکرد روحانی در ۴ سال گذشته و تاثیرات مثبت و منفی آن در انتخاب مجددش پرداخته و میگوید که کاندیداها باید برای طرح شعارهای «سرمرز» شجاعت داشته باشند و حیف و میل وسیع و غیرشفاف منابع ملی و پولهای ایران را در منطقه و به خصوص سوریه مورد توجه قرار دهند.
متن کامل گفتگو را بخوانید:
آقای علیجانی حدود ۵ ماه تا انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی مانده است، در این مدت کوتاه باقی مانده، موازنه قوا را به چه شکلی میبینید و چقدر برای روحانی شانس انتخاب دوباره قائلید؟
دادن نظری روشن در باره انتخابات هنوز زود است٬ اما به نظرم اگر طیفبندیهای سیاسی را یک رصد کلی بکنیم شاید تصویر دقیقتری از آنچه که رخ میدهد به دست بیاوریم. همانطور که میدانید انتخابات در ایران به شکلی است که بخشی از مردم و فعالین سیاسی همیشه در آن شرکت میکنند و عدهای هم هم هیچگاه مشارکت نمیکنند و برخی نیز گاهی هستند و گاهی نه.
در میان نیروهای سیاسی موجودی که در انتخابات شرکت میکنند دو طیف قابل شناسایی است؛ یکی جریان اصلاح طلبی که تقریبا انتخابات محور است و دیگری طیفی تحولخواه که به صورت ترکیبی و موازی، به حرکت هم در جامعه مدنی و هم در بالا و در قدرت از طریق انتخابات اعتقاد دارد. انتخابات فصل مشترک این دو طیف، یعنی اصلاح طلبان و این بخش از تحول خواهان است.
واقعیت این است که اصلاحطلبان ایران هنوز در دوران نقاهت بعد از ضربه امنیتی سال ۸۸ هستند و آثار رکود هنوز درفعالیت سیاسی آنها قابل مشاهده است، البته به صورت آزمون و خطایی یک سری حرکات سیاسی انجام میدهند اما مساله اینجاست که قدرت مسلط نمیخواهد این جریان دوباره در کشتی و یا به تعبیر آقای کروبی «قایق نظام» سوار شود.
از دیگر نیروهای این طیف جریان اعتدال، و مشخصا دولت آقای روحانی، هاشمی رفسنجانی و دیگر دستاندرکاران و حامیان دولت هستند. دولت روحانی کارنامهای در مجموع خاکستری دارد. در سیاست خارجی عملکرد دولت در تنشزدایی و رفع خطر جنگ از ایران و کاهش بسیاری از تحریم ها عملکردی کاملا مثبت بوده است. روحانی توانست، علیرغم رفتار ویرانگری که در مذاکرات دوران جلیلی و ۸ سال دولت آقای احمدی نژاد در پیش گرفته شده بود، با سیاست خارجی حساب شده٬ شکافی جدی در سیاست و جریان مسلطی ایجاد کند که ایران را به شکل پیاپی با خطر جنگ و تحریم مورد تهدید قرار میداد.
این موفقیت علیرغم تبلیغات منفی صدا و سیما و بیت قدرت در چشم بسیاری از مردم همچنان مهم و ارزشمند است. دولت اما متاسفانه به علت ضعف شدید رسانهای و نیز کمبود نیرو و روزمرگیهای فراوان؛ حتی از این نقطه امتیازش هم نمیتواند به خوبی و به صورت تهاجمی دفاع کند و برخوردی انفعالی دارد.
در حوزه اقتصاد کارنامه دولت در کنترل تورم مثبت بوده ولی در ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی موفق نبوده است و در کل به نظرم مردم توقع بیشتری داشتند و این کارنامه را خاکستری میبینند.
در حوزه سیاست داخلی اما دولت اگر نگوییم مردود، تجدید شده است. در حوزههایی که جامعه مدنی خودش هم فشار آورده فضا بهتر شده مانند عرصه دانشگاه و رسانه و امثالهم٬ اما در حوزه فعالین سیاسی و تشکیلاتی و رفع حصر و غیره٬ کارنامه منفی است. هرچند واقع گرایی شدیدی الان وجود دارد ولی علیرغم آن ناراضیان سیاسی انتقاداتی جدی به کارنامه روحانی دارند.
جریان دیگر٬ جریان محافظه کار موسوم به اصولگراست که بخش میانه رو و افراطی دارد و رهبر ایران نیز با این بخش همسو است که در ادامه میتوانیم راجع به آنها بیشتر صحبت کنیم.
خب حال با این تصویر کلی که از هر کدام از جریانهای موجود و وزن آنان دادهاید و با توجه به کارنامهای که برای آقای روحانی تعریف میکنید به نظر شما در انتخابات پیش رو ممکن است ایشان رقیبی در جبهه اصلاح طلب یا اصولگرا داشته باشد؟
به نظر میرسد مشکلات اقتصادی در انتخابات پیش رو محل اصلی مانور مخالفان و نیروهای رقیب دولت فعلی خواهد بود.
در رابطه با ناراضیان سیاسی اما نگاهها انتقادیتر است. به عنوان مثال دولت نتوانست حتی بر وزارت اطلاعات خود مسلط باشد. در دولت روحانی در همه نقاطی که وعدههای وی در تعارض با خواست بیت قدرت قرار گرفت٬ کفه ترازو به نفع بیت سنگین شد و دولت از وعدههای خود عقب نشست، البته این بحث تعامل و تقابل روسای جمهور و رهبر در ایران پس از انقلاب سابقه فراوانی دارد و همیشه این چالش وجود داشته است (من قبلا در چند مقاله به تفصیل در این باره بحث کرده ام).
اصلاح طلبان میتوانند مساله را به این صورت طرح کنند که هر کس که احتمال رای آوری بیشتری دارد بماند. پس این کار یک اقدام واقعی است نه نمایشی
ضمن این که روحانی در طی چند ماه اخیر به نوعی میتوان گفت یک برخورد منفعلانه داشته است، البته همراه پرخاشگریهایی هر از چندی از روی عصبانیت نه برنامه که نشان از خستگی وی داشت. اما واقعیت این است که عرصه انتخابات دیگر عرصه خستگی نیست و اگر وضع به همین منوال باشد باید بگویم که بله ممکن است رقبایی از هر دو جبهه با توجه به نقاط ضعف موجود ظهور کنند.
سیاستی که اصلاحطلبان یا لااقل جریان غالب اصلاحات در برابر روحانی در پیش گرفتهاند سیاست تایید و حمایت از وی است، با این رویه موافقید؟ یا فکر میکنید با توجه به ضعفهای مورد اشاره باید کاندیدایی را معرفی کنند؟
من علیرغم این که میدانم این جریان در مرحله گذراندن دوران نقاهت پس از ضربه امنیتی هستند و علیرغم این که میدانیم مستمرا تحت فشارهای امنیتی قرار دارند؛ بالا بردن پرچم سفید از سوی آنان و مطمئن کردن روحانی از رای خود را برخورد رفع تکلیفی میدانم که کار درستی نیست.
این که اصلاح طلبان کاندیداهایی برای خودشان داشته باشند آثار مختلفی دارد . قبل از همه این که به هر دلیلی ممکن است روحانی در انتخابات آینده حضور نداشته باشد. همه سناریوهای محتمل ولو با درصد پایین از رد صلاحیت گرفته تا عدم حضور وی و سایر موارد را باید در نظر گرفت، چرا که در بخشی از طیف راست افراطی این مساله به شکل جدی پیگیری میشود، بنابراین جریان اصلاحات باید یک یا چند نامزد برای معرفی داشته باشد. هنوز افرادی در این جریان هستند که علیرغم انتصاب به جریان اصلی اصلاحات تا به حال بنا به دلایلی محکومیتی نداشتهاند و یا پیش از این نیز نامزد بوده و تایید صلاحیت شدهاند و امکان تایید صلاحیت مجدد آنان وجود دارد، تایید صلاحیت حتی ممکن است برای شکستن رای اصلاح طلبان نیز اتفاق بیافتد، که در این مرحله خودش باز غنیمت است! حتی اگر برخی تایید هم نشوند حضور مقطعی آنان نیز فضای انتخابات را سمت و سو میدهد و مطالبه محور میکند و به سمت خواستههای اصلیتر مردم پیش میبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر