۱۳۹۵ آذر ۲۸, یکشنبه

بحران اقتصادی 2021 اولین بحران عمده اقتصاد

اطلاعاتی بود و به بسیاری از بدبینی ها درباره اقتصاد اطلاعاتی دامن زد.  اقتصادی که امید آن میرفت که یک سکتور موازی تجارت سنتی را، از طریق تجارت الکترونیکeCommerce،  بوجود آورد، با از هم پاشی شرکت های دات کام در سال 2000 ، به یکباره فرو ریخت، و در پی اش سقوط صنایع ارتباطاتtelecom و شبکه  های کامپیوتریnetworking.

واقعیت آن است که تجارت الکترونیک نمرد. آنچه احتیاج داشت تغییر عادت های بشر بود، تا از امکانات اینترنت استفاده شود و نه تجارت سنتی و همچنین کاربردهای applications  زندگی واقعی و نه برنامه های کامپیوتری محدود کنونی.

تغییر عادات با نسل جدید که کارهای زیادی را روی کامپیوتر میکند به واقعیت میپیوندد، و همچنین کابینه کلینتون در آمریکا تشویق عادات جدید برای شهروندان را آغاز کرد، استفاده از کامپیوتر و اینترنت در زندگی روزمره، و گرچه تشویق عادات جدید با کابینه بوش متوقف شد، انتظار میرود بعد از بوش در آمریکا، و نقاط دیگر جهان توسط رهبران سیاسی، ادامه یابد.

از سوی دیگر، کاربردهایapplications بیشتر با احساس زندگی واقعی، در حال توسعه هستند، که بازارهای خرید مجازیvirtual shopping malls را هم توان بازارهای واقعی کنند، و به مشتریان احساس رفتن به یک بازار واقعی نظیر ادمونتونEdmonton در کانادا را بدهند. . البته کاربردها به تجارت الکترونیک محدود نیست، و آنها پیشبران موج بعدی اینترنت هستند، که براحتی میتواند اینترنت2 Internet2 نامیده شوند، که با گروه تازه ای از کاربردهاapplications، نظیر حضور مجازیvirtual presence  ، که در امتزاج با اینترنت سریع هستند، در حال رشد هستند.

به عبارت دیگر، این درست نیست که  عصر کامپیوترها و شبکه هاnetworks به پایان رسیده.  واقعیت آن است که اقتصاد اطلاعاتی در واقع تازه با موج جدید کاربردها و شبکه ها شروع خواهد شد، و گرچه عرصه های دیگر تکنولوژی نو نظیر بیو تک و ننوتک نقش های مهمی در آینده در حال شکل گیری خواهند داشت، اما اقتصاد اطلاعاتی، کامپیوترها، کاربردها، و شبکه ها، کماکان محرک های اصلی در دهه آینده خواهند بود، و بدبینی درباره این تکنولوژی ها درست نیست.

حتی شغل های مربوط به اقتصاد اطلاعاتی که به خارج از آمریکا  میرود، این سکتور را در اقتصاد آمریکا، و نقاط دیگر غرب،  بی اهمیت تر نمیکند، زمانیکه موج جدید اقتصاد اطلاعاتی آغاز شود.  اقتصاد اطلاعاتی همه نیروهای انسانی که بتواند در آمریکاو نقاط دیگر جهان  بیابد را نیاز خواهد داشت، زمانیکه به شکوفائی کامل خود دوباره بازگردد، در پی خیزش کاربردهاapplications جدید.

در واقع کامپیوتر های قبل از کامپیوترهای خانگیPC  با رکود در سالهای 1960 و 1970 مواجه شدند، به این دلیل که افق های کاربردها گشوده نشد، تا آنکه کامپیوترهای خانگیPC آن مانع را شکستند،  وقتیکه عرصه هائی نظیر تایپ کردنword processing ، حسابداری شخصیspread sheets، و طراحی و ارائهpresentations  کامپیوتری شده ، و در زمان کوتاهی متداول شدند، و با تکمیل شبکه هاLAN در موسسات ، به سرعت به تمام جهان گسترش یافته ، و هر استفاده کننده در خانه و دفتر کار ، به دیگران در اقصی نقاط جهان متصل شد.

سری بعدی کاربردهاapplications  با شبکه های جدید دنبال شده و تجربه زندگی واقعی را برای هر مصرف کننده کامپیوتر در جهان فراهم میکند، در نتیجه ایده الهای اولین پیش قراولان تجارت اینترنتی به واقعیت میپیوندند، با اهمیتی معادل اولین توسعه سرمایه تجاری در تاریخ بشر، با تغییر شکل کامل شکلی که محصولات در جهان تولید و مبادله میشوند، و ثروت واقعی در حقوق  مالکیت دانشی  بروی تکنولوژی های جدید خواهد بود.  حتی امتیاز مالکیت برروی یک نام یک سایت اینترنتی میتواند بیش از داشتن امتیاز بر مالکیت یک  محل دو نبش در بازار ارزشمند شود.

***

بحران اقتصادی تکنولوژی های نوین که در سال 2001 آغاز شد همزمان با انتخاب جرج بوش به ریاست جمهوری در آمریکا بود. کابینه بوش برروی صنایع ماقبل تکنولوژی های نوین، نظیر نفت و خطوط هواپیمائی تأکید داشت. از هم پاشی دات کام ها پیش از دوره بوش شروع شده بود، اما سقوط صنایع ارتباطات telecom با ریاست جمهوری بوش شروع شد.  معهذا، برنامه های اقتصادی بوش، به صنایع نفت و خطوط هواپیمائی کمک کرد، اما وی هیچگاه به تکنولوژی های نوین،  دات کام ها ، و تله کام یاری نرساند.

شکست اقتصاد اطلاعاتی در غرب، بویژه در آمریکا، به موقعیت رژیم هائی نظیر جمهوری اسلامی ایران کمک کرد.  تمام این سالها،  چالش مقابل شوروی، جمهوری اسلامی ایران، و رژیم های واپس گرای دیگر، موفقیت توسعه فراصنعتی در غرب بود، و نه قدرت نظامی آمریکا. در واقع، امپراطوری شوروی بدون هیچگونه عملیات نظامی آمریکا یا ناتو، از هم پاشید.

به عوض بوش سعی کرد تا بر چالش بعثی ها و اسلامگرایان در خاورمیانه، از طریق قدرت نظامی فائق شود، و نه از طریق نشان دادن پیروزی اقتصاد فراصنعتی در آمریکا، که میتوانست جلب کننده اصلی مردم خاورمیانه باشد، تا از تبلیغات اسلامگرایان برای بهشت اسلامی دور شوند. متأسفانه آنچه دفاع از خود به حق در برابر حمله اسلامگرایان در 11 سپتامبر بود، به مرکز توجه کابینه بوش تبدیل شد، و هزینه اش هم یک اقتصاد کاملأ شکست خورده.

در عرض دو سال، مراکز اصلی تکنولوژی نوین نظیر سیلیکان ولی در کالیفرنیا طی این پروسه مردند، و تصویر بزرگتر آنکه آمریکا جذابیت خود را در خاورمیانه و نقاط دیگر، برای آنهائی که به سیلیکان ولی و مراکز دیگر تکنولوژی در آمریکا، بمثابه ایده ال توسعه اقتصادی خود، در فراسوی رژیم هائی نظیر جمهوری اسلامی  مینگریستند، از دست داد.

مهاجرین تازه ایرانی بسوی کشورهائی نظیر استرالیا رفتند، وقتیکه اخبار خویشاوندانشان را که یا در سیلیکان ولی در آمریکا برای زنده ماندن در این وانفسای اقتصادی میشنیدند، یا از خویشاوندانی که به ایران بازگشته بودند، آنهائی که قبول زندگی تحت شرایط نا مطبوع جمهوری اسلامی را ترجیح داده بودند،  وقتیکه میتوانستند زندگی خود و خانواده شان را تأمین کنند، تا که در صف بیکاران در سیلیکان ولی و مراکز دیگر تکنولوژی نو در غرب بایستند.

مراکز تکنولوژی نو در آمریکا تحت برنامه های اقتصادی بوش به سقوط کشیده شدند، و اقتصاد شکست خورده غرب به رژیم ملایان کمک کرد، و شکست معنی اش زیان برای  نیروهای سکولار فراصنعتی در خاورمیانه بود، که برنامه شان با اقتصادهای شکست خورده  تکنولوژی نو در غرب و تجاوز آمریکا به عراق هم هویت شده بود، صرفنظر از آنکه در صف بندی های جهانی  آنها چه موضعی اتخاذ کرده بودند..

در واقع، توسعه فراصنعتی در غرب، از سوی نیروهای ناسیونالیست افراطی، که به توسعه فراصنعتی علاقه ای نداشتند، صدمه دید، همانگونه که نیروهای ماقبل صنعتی در خاورمیانه، پیشرفت کشورهائی نظیر ایران را سد کرده اند. بنابراین به عبارتی، آمریکا هم نظیر ایران، با مانع سیاسی برای توسعه فراصنعتی روبروست، هرچند نیروی  سیاسی ای دیگر.

اگر در نوامبر، آمریکا آنتوراک توسعه فراصنعتی جرج بوش را پشت سر گذارد، و باری دیگر اقتصاد اطلاعاتی در غرب وارد مسابقه شود، بازنده اصلی رژیم های واپس گرا در خاورمیانه نظیر جمهوری اسلامی ایران خواهند بود.  رژیم های واپس گرائی که، نه تنها مانع توسعه فراصنعتی در خاورمیانه هستند، بلکه طرح های واپس گرایشان بمثابه دولت ایده ال ، از سوی حامیان تروریست شان، ترویج میشوند، تا امکان توسعه فراصنعتی  مسالمت آمیز را در جهان به خطر بیاندازند. و اکنون همان رکود اقتصادی موقتی اینبار دائمی گریبان مردم ما را میگیرد
پس اگر الان با سکوت کردن و من سیاسی نیستم با دستانذخود ایران را نابود میکنیم
باید دیکتاتوری مذهبی اخوندیسم نابود گردد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر