صندوق بينالمللي پول در تازهترين گزارش خود از اقتصاد جهان در سال 2011 آورده است نگرانیهایی که از تعمیق رکود وجود داشت، بدل به واقعیت نشده است. عمدهترین نگرانی این بود که در اقتصادهای پیشرفته، پس از یک دور بهبود موقتی در اثر چرخه موجودی انبار و محرکهای مالی، رشد از نفس خواهد افتاد؛ اما چرخه موجودی انبار حالا به پایان رسیده و محرکهای مالی هم جای خودشان را به ریاضت مالی دادهاند؛ اما تقاضای خصوصی تا حدود زیادی قوام یافته است.
به اعتقاد صندوق بينالمللي پول، ترس و نگرانی به قیمت کالاها منتقل شده است. قیمت کالاها بیش از انتظار بالارفته که نشاندهنده رشد نیرومند تقاضا در کنار شوکهای عرضهای است؛ هرچند چنین افزایشهایی خاطره رکودتورمی دهه70 را زنده میکند؛ اما به نظر بعید است که بتواند جلوی بهبود را بگیرد. صندوق بينالمللي پول ميافزايد: تورم شاید تا مدتی بالا برود؛ اما آنطور که پیشبینیها میگویند بعيد است که این روند اثر منفی چشمگیری بر رشد داشته باشد. هرچند خطر اختلالهای بیشتر در عرضه نفت برای بهبود اقتصادی چیزی است که نمیتوان ساده از کنارش گذشت.
آخرین گزارش صندوق بینالمللی پول درباره اوضاع اقتصادی جهان و چشمانداز پیش روی آن 11 آوریل 2011 منتشر شد. این گزارش حاوی نکات قابل تاملی درباره اقتصاد جهانی، وضعیت مناطق مختلف ازجمله خاورمیانه و به طور خاص کشورمان ایران است که در ادامه مروری بر آن خواهیم داشت.
الیور بلانچارد، اقتصاددان برجسته و مشاور ارشد صندوق، در تحلیلی از وضعیت اقتصادی جهان که جای مقدمه گزارش نشسته است، مینویسد: «روند بهبود اقتصادی جهان کم یا بیش آنطور که پیشبینی میشد جلو میرود. در واقع از زمان انتشار «چشمانداز انرژی جهان» در ژانویه 2011 پیشبینیهای ما تقریبا بیتغییر مانده است و میتوان با سه رقم خلاصهاش کرد: انتظار داریم که در دو سال 2011 و 2012 اقتصاد جهانی با نرخ 5/4 درصد رشد کند که در این میان نرخ رشد اقتصادهای پیشرفته تنها 5/2 و نرخ رشد اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه 5/6 خواهد بود.
نگرانیهایی که در ابتدا از تعمیق رکود وجود داشت – که البته ما جزو معتقدانش نبودیم – بدل به واقعیت نشده است. عمدهترین نگرانی این بود که در اقتصادهای پیشرفته، پس از یک دور بهبود موقتی در اثر چرخه موجودی انبار و محرکهای مالی، رشد از نفس خواهد افتاد. چرخه موجودی انبار حالا به پایان رسیده و محرکهای مالی هم جای خودشان را به ریاضت مالی دادهاند؛ اما تقاضای خصوصی تا حدود زیادی قوام یافته است.
ترس و نگرانی به قیمت کالاها منتقل شده است. قیمت کالاها بیش از انتظار بالارفته که نشاندهنده رشد نیرومند تقاضا در کنار شوکهای عرضهای است؛ هرچند چنین افزایشهایی خاطره رکودتورمی دهه 70 را زنده میکند؛ اما به نظر بعید است که بتواند جلوی بهبود را بگیرد. در اقتصادهای پیشرفته، سهم کاهنده نفت، حذف شاخص بندی دستمزدها و سکون یافتن انتظارهای تورمی همگی دست به دست هم دادهاند تا انتظار حداقل تاثیرپذیری رشد و تورم را داشته باشیم.
البته این چالش در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه جدیتر است، آنجا سهم مصرفی غذا و سوخت بالاتر بوده و اعتماد عمومی به سیاستهای پولی نیز اغلب ضعیفتر است. تورم شاید تا مدتی بالا برود؛ اما آنطور که پیشبینیها میگویند انتظار نداریم که این روند اثر منفی چشمگیری بر رشد داشته باشد. هرچند خطر اختلالهای بیشتر در عرضه نفت برای بهبود اقتصادی چیزی است که نمیتوان ساده از کنارش گذشت.
روند بهبود البته نامتوازن است. در اکثر اقتصادهای پیشرفته تولید همچنان اختلاف زیادی با توان بالقوه دارد. بیکاری بالا است و رشد پایین به این معنا خواهد بود که در سالهای آتی نباید انتظار حذف ناگهانی آن را داشت. علت اصلی کاهش رشد را میتوان هم به زیاده رویهای پیش از بحران نسبت داد و هم به زخمهای حاصل از بحران: در بسیاری کشورها، بهویژه ایالاتمتحده، بازار مسکن هنوز رکودی است که باعث سرمایهگذاری کم رمق در این بخش میشود.
خود بحران هم لطمات جدی به موقعیتهای مالی زده است، کشورها مجبور شدهاند راه ریاضت را پیش بگیرند؛ در حالی که هنوز نگرانیهای بازار درباره ثبات مالی را رفع نکردهاند. ضمن آنکه در خیلی از کشورها بانکها به دنبال آنند که با افزایش وامهای معوقشان (non-performing loans) نسبت سرمایه خود را افزایش دهند.
مشکل کشورهای به خطر افتاده اتحادیه اروپا که از ترکیب رشد پایین، ناتوانی مالی و فشار سرمایهگذاران ناشی شده است نیز بسیار جدی است. بازیابی ثبات مالی و بودجهای در شرایطی که رشد اقتصادی ناچیز یا منفی است و نرخ بهره نیز مرتب بالا میرود چالش بزرگی است. اگر افراطی نگاه کنیم مشکل کشورهای حاشیهای اتحادیه اروپا به مساله عمدهتری اشاره داد: سرعت پایین رشد تولید بالقوه. وقتی رشد خیلی پایین باشد تعدیل دشوار است.
توصیه سیاستی به اقتصادهای پیشرفته عمدتا همان است که اکتبر 2010 در گزارش چشمانداز اقتصادی جهان آمده بود که تاکنون اعتنای اندکی هم به آن شده است: شفافیت بیشتر ترازنامههای بانکی و تغییر فوری ترکیب سرمایه در صورت نیاز؛ انضباط مالی هوشمندانه که نه آنقدر سریع باشد که رشد را نابود کند و نه آنقدر آهسته که اعتماد را از میان ببرد؛ طراحی مجدد قوانین مالی و نظارتی و به خصوص در اروپا توجه بیشتر به افزایش توان رشد بالقوه.
در اقتصادهای نوظهور برعکس بحران هیچ زخم هولناکی باقی نگذاشت. جایگاه مالی و بودجهای این کشورها قبل از بحران مستحکمتر بود اما آثار منفی بحران تا حدود زیادی خنثی شد. رشد اقتصادی بالا و نرخ بهره پایین تعدیلهای مالی و بودجهای را خیلی سادهتر کرده است. صادرات بسیار بهبود یافته و هر کاهشی که در تقاضای خارجی مشاهده شده عمدتا از طریق افزایش تقاضای داخلی جبران شده است. خروج سرمایه جای خودش را به ورود سرمایه داده؛ زیرا چشمانداز بهتر رشد و نرخ بهره بالاتر سرمایهگذاری نسبت به اقتصادهای پیشرفته این کشورها را دارای جذابیت بیشتری میکند.
بنابراین چالش اغلب اقتصادهای نوظهور متفاوت از اقتصادهای پیشرفته است – به تعبیری چالششان اجتناب از بیشفعال شدن اقتصاد در آستانه پر شدن شکاف تولید بالفعل و بالقوه و جریانهای بزرگ ورود سرمایه است. واکنش آنها باید دو وجهی باشد: اول ترکیب انضباط مالی و نرخ بهره بالاتر برای باقی ماندن تولید در سطح بالقوه و دوم، استفاده از ابزارهای احتیاطی کلان – مثل کنترلهای سرمایهای در مواقع لزوم – برای اینکه جلوی افزایش ریسک سیستمی ناشی از جریانهای ورودی بزرگ گرفته شود. کشورها اغلب وسوسه میشوند که در برابر افزایش نرخ ارز که همراه با بهره بیشتر و جریانهای ورودی بزرگتر باشد مقاومت کنند، اما افزایش ارزش پول درآمد واقعی را افزایش میدهد و این بخشی از فرآیند تطبیق مطلوب است که نباید در برابرش مقاومت کرد.
در کل توصیه سیاستی کلان برای جهان تغییری نکرده است، فقط با گذشت زمان ضرورت آن شدت گرفته است. برای آنکه بهبود حفظ شود اقتصادهای پیشرفته باید به انضباط مالی برسند. برای اینکه در این دستیابی به این امر رشدشان نیز حفظ شود، این کشورها باید بر تقاضای صادراتی تکیه کنند. برعکس اقتصادهای نوظهور باید کمتر بر تقاضای صادراتی تکیه کرده و بیشتر به تقاضای داخلی چشم بدوزند. تقویت پول اقتصادهای نوظهور نسبت به اقتصادهای پیشرفته کلید مهم این فرآیند تطبیق جهانی است. نیاز به طرحریزیهای ملی و همکاریهای جهانی امروز همان قدر جدی است که دو سال پیش در زمان اوج بحران بود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر