۱۳۹۵ دی ۲۵, شنبه

اینده جامعه ایران و جهان؟؟ ((1))

به روندهای ذیل در جامعه توجه کنید؛ شهرنشینی، بوروکراسی، اندازه طبقات اجتماعی، شدت و ضعف نهادهای مدنی، میزان انفتاح و انسداد سیاسی، وفور و رکود اقتصادی، قانونگرایی و قانون گریزی، دین گرایی و دین جدایی، اعتمادزایی و اعتمادزدایی، اخلاق گرایی و اخلاق گریزی، شدت و ضعف آسیب های اجتماعی، میزان تاثیر رسانه های صوتی و تصویری در زندگی روزمره (و قس علی هذا) از منظر جامعه شناسی تا حدودی می توان شناخت و آگاهی هایی نه چندان دور از واقعیت درباره روندهای مذکور و آینده آنها به دست آورد. اما برخلاف تصوری که در پایان قرن نوزدهم وجود داشت امروز رشته جامعه شناسی ادعای آن را ندارد که می تواند «حرکت کل جامعه» (از جمله ایران) را به طور قطعی پیش بینی کند.
امروز جامعه شناسی صریحاً و فروتنانه اعلام می کند که نمی توان از منظر علمی غایتی برای آینده جامعه (مثلاً غایت توسعه یافتگی یا فروپاشی جامعه) پیش بینی کرد. دلایل زیادی برای این فروتنی جامعه شناسی وجود دارد که یکی از آنها بازتابی شدن (reflexive) بیش از پیش جامعه است.
جوامع (افراد، گروه ها و نهادهای متشکله آنها) بیش از پیش در معرض اطلاعات و آگاهی ها قرار دارند و با توجه به علایق شان به این آگاهی ها واکنش نشان می دهند و این بازتابندگی و در پی آن باز تولیدشوندگی زندگی فردی و جمعی (و خصوصاً عواقب ناخواسته رفتارهای فردی و جمعی بازیگران اجتماعی) امکان پیش بینی مجموعه یی به نام جامعه را مشکل می کند.
با توجه به مقدمه فوق این سوال پیش می آید که پس رشته جامعه شناسی به چه درد می خورد؟ پاسخ این است که اگرچه جامعه شناسی نمی تواند «حرکت کل جامعه» را پیش بینی کند ولی همچنان که اشاره شد، می تواند وضعیت روندهای مهم در درون جامعه (که نمونه هایی از آن ذکر شد) را توصیف و تبیین کند.
همچنین اگرچه جامعه شناسی درباره آینده کل جامعه ایران نمی تواند حرف قطعی بزند اما حالات مختلف و محتملی را می تواند (براساس روندهای موجود جامعه) به صورت تجربی حدس بزند و از طریق این شناخت های احتمالی نیروهای فعال و دلسوز جامعه می توانند اوضاع کلی جامعه را به سمت حالت مساعدتر به پیش ببرند. یکی از شیوه هایی که ما را در بررسی موقعیت فعلی و گمانه زنی درباره موقعیت آتی کل حرکت جامعه کمک می کند این است که بیاییم با توجه به و یژگی ها (یا روندهای) قابل رویت جامعه ایران بگوییم این جامعه در حرکتش (به سوی آینده) به کدام یک از جوامع واقعاً موجود در جهان نزدیک می شود، اما این شیوه نیازمند توضیح بیشتری است.
جامعه و حرکت آن به سوی آینده فقط ناشی از اراده و نقشه و برنامه افراد و گروه های حاضر در دستگاه حکومتی نیست (حتی در درون دستگاه حکومتی هم معمولاً برنامه ها و نقشه های متعارضی برای شکل دهی به جامعه وجود دارد)، بلکه ناشی از برآیند فعالیت نیروهای فعال در حکومت و همچنین نیروهای فعال در جامعه است.
ظریف اینکه نیروهای فعال در جامعه و حکومت برای حفظ موقعیت خود در سلسله مراتب جامعه با هم در حال همکاری، رقابت و خصومت هستند و در چالش های خود به طور دائم اوضاع را بررسی می کنند و تغییر رفتار می دهند، لذا هر کدام جامعه را به طرفی می کشند. از این رو باید آینده را نتیجه برآیند نیروهای گوناگون در جامعه دید. اگر خوب دقت کنیم مطالعه دقیق این نیروها در درون جامعه خصوصاً با احتساب ویژگی بازتابی، بازاندیشی و بازتولیدشوندگی جامعه، به لحاظ احصای تجربی کار ساده یی نیست و تقریباً غیرممکن است. یکی از راه های عبور از این مشکل این است که برای درک حرکت کلی جامعه، جامعه مورد مطالعه را با وضعیت تعدادی از جوامع واقعاً موجود مقایسه کنیم، بدین معنا که ببینیم جامعه ایران با توجه به ویژگی هایی که دارد، به طور کلی به کدام یک از جوامع واقعاً موجود نزدیک تر می شود.
اینک با توجه به مقدمه مذکور سخن اصلی من در این مقاله این است که حرکت جامعه ایران، چالشی میان کوبایی و کره جنوبی شدن است. لذا کوشش می کنم ابتدا ویژگی های دو مفهوم و تیپ کوبایی شدن و کره جنوبی شدن را در ربط با جامعه ایران توضیح دهم. سپس توضیح می دهم در چه صورتی احتمال کره جنوبی شدن ایران بیشتر از کوبایی شدن آن است.۱

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر