۱۳۹۵ دی ۲۵, شنبه

اینده ایران و جهان ؟؟ ((3))

۵) امریکا در پنجاه سال گذشته از سیاست انزوای کوبا پیروی کرده است. با اینکه امریکا به لحاظ نظامی قادر به ضربه زدن به کوبا بوده است ولی گویا این کشور برای امریکا تابلویی است که می خواهد به مردم کشورهای امریکای لاتین میزان کارآیی سوسیالیسم حکومتی را نشان دهد. امریکا در مورد ایران هم از سیاست انزوای ایران پیروی کرده، اگرچه نتوانسته است ایران را مثل کوبا در انزوا قرار دهد، ایران هم در مقابل نتوانسته است موقعیت خود را نسبت به موقعیت کشورهایی مثل ترکیه و مالزی بیشتر ارتقا دهد. به بیان دیگر ایران در میان کشورهای اسلامی از لحاظ مبارزه با امریکا پیشتاز است ولی از لحاظ وضعیت توسعه یافتگی فعلا ًپیشتاز و الگو نیست.● معنای کره جنوبی شدن
۱) موقعیت سوق الجیشی کره جنوبی در برابر ژاپن و کره شمالی (که اتمی هم شده) موقعیت حساسی است و باید بتواند از خود دفاع کند. از این رو پس از جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی و امنیتی در کره جنوبی نقشی فزاینده و تعیین کننده داشته اند، ایران هم در منطقه در معرض تهدید کشورهای غربی (امریکا و انگلیس)، اسرائیل اتمی و حتی روسیه است.
لذا نقش نیروهای نظامی و امنیتی در این کشور عربی (عراق زمان صدام) فزاینده بوده و هست. به طوری که هم اکنون حدود پنج میلیون از جمعیت ایران به نحوی (به صورت تمام وقت، نیمه وقت، پاره وقت و یا داوطلب) در اختیار قوای امنیتی کشور هستند و از این نظر ایران از حیث پرسنل در زمره مسلح ترین کشورهای جهان است.
۲) در کره جنوبی در بیست سال گذشته این نیروهای نظامی بودند که قدرت واقعی را تنها در قدرت نظامی کره جنوبی ندیدند و کسب قدرت اقتصادی (در مقایسه با قدرت اقتصادی ژاپن و چین) را لازمه قدرت تعیین کنندگی کره جنوبی در عرصه منطقه یی و جهانی تشخیص دادند. لذا فرماندهان نظامی کره از دهه ۶۰ به بعد به سوی پادگان ها رفتند و از سیاست های مستمر کره در جهت توسعه اقتصادی (و تا حدودی توسعه سیاسی) حمایت کردند.
اما در ایران دخالت بخشی از سازمان های امنیتی در امور انتخاباتی و امور اقتصادی (به جای پیمانکاران بخش خصوصی) و عدم حمایت بخشی از ماشین امنیتی کشور از سیاست های توسعه اقتصادی و سیاسی دولت هاشمی و خاتمی در گذشته نشان می دهد هنوز فرآیند توسعه اقتصادی و سیاسی ایران از حمایت بی دریغ همه قوای امنیت کشور برخوردار نیست. با این همه تصویب چشم انداز بیست ساله ایران که هدف آن کسب قدرت برتر در میان کشورهای منطقه است و ابلاغ و الزام دولت به اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی در مورد تقویت بخش خصوصی نشان می دهد که حکومت در ایران در مقام طراحی آینده نیز به اهمیت توسعه ایران، خصوصاً توسعه اقتصادی، بی توجه نیست (اگرچه در عمل روند مذکور تسریع نمی شود و عمومی سازی به جای خصوصی سازی تقویت می شود. همچنان در ایران برای پولدار شدن نباید در بازار رقابتی و کارا مبارزه کرد بلکه باید به نحوی به رانت های نفتی حکومتی وصل بود).
۳) کره جنوبی با رشد فزاینده نیروی کار (رشد طبقه متوسط جدید و ماهر) روبه رو بوده و هست. ایران هم با رشد فزاینده نیروی کار ماهر روبه رو است و مهمترین عاملی که باعث می شود به این تقاضای انبوه پاسخ درخور داد، ورود ایران به فرآیند مستمر توسعه اقتصادی- سیاسی است (مهاجرت نیروی کار به خارج از کشور نه پاسخی ممکن و نه مناسب است). کره جنوبی نمی تواند از همسایگان خود (چین، ژاپن، سنگاپور و...) عقب بیفتد و ایران هم نمی تواند پیشرفت فزاینده کشورهای اسلامی چون مالزی، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس را نادیده بگیرد.
۴) موقعیت سوق الجیشی کره (همسایگی آن با چین و ژاپن)، موقعیت ذخایر انرژی کشورهای خاورمیانه، کره و ایران را در مرکز توجه سیاست خارجی امریکا قرار داده است. منتها کره جنوبی با سیاست های تعاملی با امریکا روبه رو می شود و ایران با سیاست های تقابلی-تبلیغاتی وارد میدان شده است.
● چالش جامعه ایران
با توجه به پاره یی مشابهت های جامعه ایران با کوبا و کره جنوبی می توانیم حرکت جامعه ایران را در چالش میان یکی از این دو الگو تصویر کنیم. بدین معنا که بخش عمده یی از جامعه ایران (خصوصاً نیروی فزاینده و تحصیلکرده طبقه متوسط آن) و بخشی از نخبگان در حکومت ایران راه رویارویی با عقب ماندگی ها، بیکاری ها و فقر را در توسعه ایران (همچون کره جنوبی) می دانند تا ایران بیش از این از کشورهایی همچون ترکیه و مالزی عقب نماند.
از طرف دیگر بخشی از نخبگان ایران در حکومت با تداوم سیاست های تبلیغی امریکاستیزانه در صحنه بین الملل و سیاست های مردم انگیزانه و فقیرنوازانه در داخل، خصوصاً با امید بستن به جذب آرای دوازده میلیون جمعیت زیر خط فقر در برابر فرآیندهای توسعه کشور می ایستند و با اتکا به بوروکراسی نفتی خود را در عرصه سیاسی حفظ می کنند.
اما پیامد کار آنها کند کردن توسعه و عقب نگه داشتن ایران از کشورهای مشابهی مثل ترکیه و مالزی است.اینک باید روشن کرد در چه شرایطی ایران در چالش بین کوبایی شدن یا کره جنوبی شدن خاورمیانه، به طرف کره جنوبی شدن حرکت خواهد کرد؟
اولین شرط آن حل مسالمت آمیز پرونده هسته یی ایران در نظام بین الملل، خصوصاً با کشور امریکا در کوتاه مدت است زیرا اگر وضعیت فعلی ادامه پیدا کند یا وضعیت فعلی به بحران های جدی ناشی از تحریم تغییر کند، روند کوبایی شدن ایران تسریع می شود. بدین معنا که ایران در بعد خارجی به مرکز پخش و گسترش تبلیغات ضدامریکایی در جهان تبدیل می شود و فقرای ناکام جهان از این مواضع ضدامریکایی محظوظ می شوند.
ولی در داخل به خاطر عدم امکان حرکت کشور در راستای چشم انداز بیست ساله، که یکی از لوازم آن رشد سالانه اقتصادی بالای هشت درصد است (و الان کمتر از پنج درصد است)، روند توسعه کشور کند شده و بر میزان معتادان، بیکاران، فقیران (و افزایش اندازه اقشاری که در معرض آسیب های متراکم اجتماعی هستند) افزوده می شود. به بیان دیگر در چنین شرایطی نخبگان پاپولیست ایران علیه استکبار جهانی شعار می دهند و در مقابل مردم ما باید بسوزند و برای حفظ نظام هم باید بسازند.
دومین شرط، به بازی گرفتن همه ایرانیان در روند توسعه کشور مربوط می شود یعنی این که همچون کره جنوبی طبقات پایین، طبقات متوسط و بالا همه باید به شرکت در روند توسعه ایران (حداقل در چارچوب چشم انداز بیست ساله) امیدوار شوند. تا زمانی که نخبگان مردم انگیز، اقشار فقیر را در برابر اقشار بالا و متوسط قرار می دهند و به جای تقویت بخش خصوصی و بخش میانی جامعه (نهادهای مدنی، مطبوعات و احزاب مستقل) به حضور و حمایت خیابانی مردم در خیابان ها خشنودند، به جای روند توسعه کشور، روند کوبایی شدن ایران در منطقه تقویت می شود.
سومین شرط، در ربط مستقیم یا دو شرط قبلی است و آن تن دادن نخبگان پاپولیست و نظامی و روحانی کشور به سازوکار مردم سالاری است تا وقتی که انتخابات در ایران به طرق مختلف دستکاری می شود و تا زمانی که نخبگان مذکور تن به انتخابات آزاد و منصفانه ندهند، آنها در برابر این انحصارجویی مجبورند فتیله شعارهای ضدامریکایی را بالاتر ببرند و در نتیجه ایران را به سمت کوبایی شدن بیشتر سوق دهند. از این منظر انتخابات مجلس هشتم و میزان آزاد و منصفانه برگزار کردن آن شاخص خوبی است برای اینکه بفهمیم ایران به کجا کشیده می شود.
افراد و گروه هایی که ایران را به سمت کوبایی شدن می برند (متاسفانه در دوران دولت نهم این روند تسریع شده است)، بد نیست بدانند که نیروهای اصلی جامعه ایران میل به کوبایی شدن ندارند و به توسعه یی که برازنده ایران باشد، می اندیشند.
ظریف اینکه حاملان کوبایی کردن ایران نه فقط با روند توسعه کشور مخالفت می کنند بلکه ایران را با وضعیت های ناخواسته روبه رو می سازند. یکی از وضعیت های ناخواسته این است که مخالفت های پراکنده فعلی (در میان زنان، معلمان، دانشجویان، کارگران و اقوام ایران) به مخالفت های فراگیر تبدیل شود و حکومت ایران را با بحران های غیرقابل کنترل روبه رو کند. این در حالی است که تن دادن به توسعه اقتصادی و سیاسی، انتخابات آزاد و منصفانه و حل معضلات از طریق اصلاحات، مطالبات بحق اقشار مذکور را کانالیزه می کند و به جای کند شدن روند توسعه کشور، بر سرعت آن می افزاید.
● جمع بندی
به نظر می رسد رفتن جامعه ایران بر بالای بام جهان (که مردم انگیزان وعده آن را می دهند) و رفتن جامعه ایران به وضعیت فروپاشی اجتماعی (که بخشی از منتقدان وضع موجود، از آن خبر می دهند) سرنوشت محتمل جامعه ما نیست، بلکه سرنوشت محتمل جامعه ایران را باید در وضعیتی بین کوبایی شدن و کره جنوبی شدن جست وجو کرد.
عاقلانه این است که همه دلسوزان جامعه ایران (اعم از حکومتی و غیرحکومتی) توسعه جامعه ایران را از الگوی کوبای خاورمیانه شدن به دور نگه دارند. البته الگوی کره جنوبی شدن خاورمیانه به معنای بهشت شدن جامعه نیست. همه جوامع مدرن، از جمله کره جنوبی، با انواع بحران ها و چالش ها روبه رو هستند و به طور دائم این بحران ها را باید شناخت و در جهت مهار آنها عمل کرد. اما تفاوت کوباشدن یا کره جنوبی شدن در این است که در اولی نسبت به دومی، روز به روز بر تعداد بیکاران، معتادان، فقرا، تن فروشان و افسردگان افزوده می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر