۱۳۹۶ فروردین ۲۴, پنجشنبه

کافر همه را به کیش خود پندارد 98tt

برای شما هم حتما تا به حال پیش آمده که با اتهام هایی روبرو شوید که به نظرتان غیرمنطقی و عجیب است. مثلا یادم هست وقتی که سه سال پیش از زندان آزاد شده بودم چند دوستِ! شاعر گفته بودند که مهدی موسوی در زندان نبوده یا جرمش سیاسی نیست و برای شهرت بیشتر این کار را کرده است!! بگذریم که بعد از صدور احکام سنگین ما و انتشار جزئیات اتهام ها و احکام در نشریات حکومتی، آبروی این دوستان بر باد رفت؛ اما من همیشه از خودم سوال می کردم که چرا باید آدم چنین کاری را بکند؟! منی که حتی دستگیری قبلی ام را از همه مخفی کرده بودم و سعی داشتم بی حاشیه و جنجال فقط به عنوان یک هنرمند (نه یک فعال سیاسی) معرفی شوم شگفت زده بودم و از همه مهم تر این سوال برای مطرح بود: مگر شهرت چیز خوبی است؟!
یا مثلا چند وقت بعد شنیدم که شاعری جوان از شهر مشهد گفته که فحش هایی را که به مهدی موسوی در شبکه های مجازی می دهند خودش با پروفایل جعلی می نویسد!! باز هم من شگفت زده شده بودم که مگر فحش خوردن چیز خوبی است؟! مگر ما این همه بلاک و فیلتر کلمات و... نمی گذاریم که کمتر به صفحه مان حمله شود و فحش بخوریم، پس چطور ممکن است یکی از فحش خوردن خوشش بیاید؟! خود من هر بار که فحاشی ها و بی ادبی ها و تهمت ها را حتی وقتی در صفحات دوستان هنرمند دیگرم می بینم تا چند روز میگرنم عود می کند. مگر می شود کسی به خودش فحش دهد تا مشهور شود؟!
یادم هست که حتی چند سال قبلتر شنیده بودم که یکی از دوستان دیگر شاعر گفته که مهدی موسوی به دخترها تجاوز می کند!! و من شگفت زده شده بودم که چطور یک هنرمند ممکن است چنین کاری را مرتکب شود یا اصلا حتی اگر بیمار روانی باشد وقتی هزاران طرفدار و عاشق دور و برش را گرفته اند چه نیازی به انجام کاری دارد که هم آبرویش را می برد هم حکمش اعدام است. حتی به این فکر می کردم که وقتی یک هنرمند حرفه ای حتی فرصت پاسخ دادن به پیام های طرفدارانش را ندارد چطور ممکن است برای چنین ماجراهایی وقت داشته باشد؟! مگر می شود کسی که از انسان و انسانیت می نویسد دروغ بگوید یا فریب دهد یا به حقوق دیگران تجاوز کند؟!

مثال ها فراوان هستند اما پایان داستان را همه ی شما می دانید. بعدها فهمیدم همان شاعرانی که می گفتند ماجرای دستگیری و انفرادی و... دروغ است خودشان برای شهرت چنین شایعاتی درباره ی خودشان می سازند! فهمیدم آنهایی که می گفتند اکانت های فحاش جعلی هستند با پروفایل جعلی به خودشان فحش می دهند و از خودشان دفاع می کنند تا جنجال بسازند! فهمیدم آنها که به دیگران اتهام فریب و تجاوز می زنند هر روز مشغول فریب و تجاوز و صیغه و... هستند و بیشتر از آمار صفحات کتاب های خوانده شان، آمار روابط جنسی شان را دارند!! (تاکید می کنم که به نظر من رابطه ی جنسی و فانتزی های جنسی بسیار هم زیبا هستند منظور من زیاده روی در این امر و به حاشیه رانده شدن ادبیات و همچنین اعمالی غیرانسانی مثل دروغ و تجاوز و... است)

این رفتار را صد سال پیش فروید بزرگ، پروجکشن یا فرافکنی نامگذاری کرده است. یک ساز و کار دفاعیِ ناخودآگاهِ مشهور! پس نباید ناراحت شد. باید بدانیم آنهایی که به این کار دست می زنند در واقع بیمار هستند و برای رفع دلهره و اضطراب، ناخودآگاه انگشت اتهام را به سمت دیگران می گیرند. پس از ضعف و ناتوانی آنها در برخورد منطقی با نگرانی هایشان ناراحت نشویم و بدانیم کسی که این کار را انجام می دهد بیماری است که باید مورد درمان قرار بگیرد. پس ایراد را در خودمان جستجو نکنیم و ناراحت نباشیم. ما کاری نکرده ایم که لایق آن تهمت ها و اتهام ها باشیم. فقط باید صبور باشیم و لبخند بزنیم به دنیایی که تعداد بیمارانش روز به روز بیشتر می شود.
این متن را برای دوستانی نوشتم که هر روز از آزارها و تهمت ها و... در فضای مجازی گله می کنند و گاهی خود را مقصر دانسته و برای آرامش تصمیم به خروج از فضای مجازی می گیرند. بدانید که در تحمل این دردها تنها نیستید اما چاره سکوت و دور شدن نیست. حتی اگر نمی توانیم این فضای بیمار و مسموم را درمان کنیم می توانیم در کنار هم باشیم. با لبخند @

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر